loading...

سبکبال

خاطرات شهدا،تاریخی، اجتماعی، حقوقی

بازدید : 528
جمعه 29 آبان 1399 زمان : 13:38

چهارشنبه بیست و هشتم آبان ۱۳۹۹ - 8:3 - عظیمی‌شوشتری -

بسمه تعالی

وجوه اشتراك:

هر سه انقلاب داراى وجوه اشتراك متعددى هستند كه به طور خلاصه مى‏توان به موارد زير اشاره كرد:

1 ـ بى‏سابقه بودن و نو بودن انقلاب و نحوه قيام مردم و اهداف آن

2 ـ اعتراض به بى‏عدالتى و تبعيض و مبارزه با هدف برقرارى عدالت اجتماعى

3 ـ مبارزه با رژيم‏هاى استبدادى و آداب و رسوم و نظامات منحط گذشته

4 ـ دارا بودن زيربناى ايدئولوژيك (با شدت و ضعف)

5 ـ مردمى بودن و برخوردارى از حمايت وسيع توده‏ها

6 ـ ايجاد تحول بنيادين در همه عرصه‏هاى سياسى، فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى.

7 - پايه‏گذارى نظامى نوين كه در گوشه و كنار جهان مورد حمايت و تقليد مردم كشورهاى ديگر قرار گرفت.

8 ـ مبارزه و مخالفت قدرت‏هاى بزرگ زمان با آن و طراحى توطئه‏هاى مختلف براى سرنگونى دولت انقلاب توسط آنها و شكست همه توطئه‏ها

.وجوه افتراق:

وجوه اشتراك فوق اين تلقى را در اذهان به وجود مى‏آورد كه پس چه تفاوتى ميان اين سه انقلاب وجود دارد؟ در پاسخ بايد گفت، وجوه اشتراك فوق جنبه شكلى دارند ولى اين انقلابات از نظر ماهوى و محتوايى تفاوت‏هاى عمده‏اى دارند:

در انقلاب ايران بر خلاف انقلابات روسيه و فرانسه كه نقش اصلى را قشر بورژوازى و نظريه‏پردازان متأثر از فلاسفه اروپايى بازى مى‏كردند و روحانيت يا در حاشيه قرار داشت يا مورد اعتراض بود. رهبرى و هدايت انقلاب را روحانيت مستقل برعهده داشتند و تربيت يافتگان غرب در اواخر نهضت و براى جمع‏آورى غنايم و تصاحب انقلاب (آنگونه كه بلشويك‏ها عمل مى‏كردند) وارد ميدان مبارزه شدند. اين دسته در عمل از حركت انقلابى مردم عقب افتادند.

دومين تفاوت انقلاب اسلامى با دو انقلاب ديگر در آن است كه در ايران، ايدئولوژى بنيادين انقلاب، دين رسمى كشور يعنى اسلام بود. در حالى كه در روسيه و فرانسه به دليل عملكرد روحانيت، حركت مردم عليه كليسا و مبانى ايدئولوژيك آن صورت گرفت و مبارزه با فرهنگ منحط حاكم كه تظاهر به مسيحيت مى‏كرد نشانه شجاعت و آزادگى بود.

در ايران انقلاب از مساجد آغاز شد. صف‏هاى طولانى نماز جماعت نماد مبارزه بود. جوانان پاك‏بافند و عاشق، نماز را بالاترين فريادها عليه سلطه مى‏دانستند و با چشمانى اشكبار به راز و نياز مى‏پرداختند جلسات قرائت قرآن و تفسير و درس‏هاى نهج‏البلاغه، كلاس مبارزه بود و اشتغال به قرآن و نهج‏البلاغه و حضور در مساجد نشانه آزادگى و شجاعت و انقلابى‏گرى تلقى مى‏شد. حال آنكه اشتغال به انجيل و حضور در كليسا و گوش دادن به مواعظ روحانيون در دو انقلاب ديگر از عوامل انحطاط، ارتجاع و بازدارندگى انقلاب محسوب مى‏شد.

انقلاب فرانسه به دنبال ايجاد جامعه‏اى نوين برمبناى انسان محورى و ليبراليسم و انقلاب روسيه در نهايت به دنبال برقرارى نظامى بر پايه جامعه محورى و سوسياليسم بود. ولى انقلاب اسلامى هدف خود را تشكيل و تأسيس نظامى براساس اسلام و خدامحورى اعلام نمود.

در انقلاب ايران عامل اصلى حركت عمومى گستاخى به مبانى ارزشى و اعتقادى جامعه بود. به عبارت ديگر عليرغم نقش مؤثر ساير عوامل، عامل فرهنگى نقش‏محورى را ايفا مى‏نمود در حالى كه در دو انقلاب ديگر خشم عمومى ناشى از فقر مالى و تبعيضات ناروا نقش محورى را در حركت مردم ايفا مى‏نمود.

و مهم‏ترين تفاوت بين انقلاب ايران و دو انقلاب ديگر در اين بود كه ملت ايران نسبت به ايدئولوژى انقلاب علم و آگاهى كافى داشتند و حركت آنها يك حركت آگاهانه و حساب شده بود. از اهداف انقلاب و آنچه كه مطالبه مى‏كردند، اطلاع كافى داشتند (مى‏دانستند چه مى‏خواهند). حال آنكه حركت مردمى در دو انقلاب ديگر، يك سرى شورش‏هاى عمومى بود كه ناشى از بى‏عدالتى‏هاى حاكم بر جامعه و مشكلات شديد مالى به وجود آمده بود كه توسط رهبران انقلاب به سمت و سوى مورد نظر هدايت شد.

مردم ايران رهبرى انقلاب و آرمان‏هاى او را مى‏شناختند به همين دليل در اثر اهانت به وى به خشم آمده و قيام خود را آغاز نمودند. اما در فرانسه و روسيه، قيام مردم در ابتدا براى تحقق آرمان‏هاى مورد نظر رهبران انقلاب نبود زيرا مردم، شناختى نسبت به آنها نداشتند و هرگز نسبت به نظامى كه در آينده بايد برقرار شود، فكر نكرده بودند و اصولاً در ابتدا نيز شايد هدف آنها تغيير اساسى در نظام موجود نبودند[1] و اين رهبران بودند كه با استفاده از موقعيت، نارضايتى مردم را به سمت اهداف مورد نظر خود سوق دادند. به عبارت بهتر سوار بر موجى شدند كه قبلاً ايجاد شده بود. به همين دليل هر كس كه توان بهره‏گيرى بهتر از موقعيت‏ها را داشت توانست از حركت مردم استفاده بهترى نمايد. از اين رو بود كه در روسيه بلشويك‏ها توانستند انقلاب را از چنگ رقباى خود خارج سازند. در حالى كه در ايران رهبرى انقلاب خود عامل و پديد آورنده موج بود.

نتيجه اينكه مشخصات ممتاز انقلاب ايران، دينى بودن، رهبرى روحانيت و ايمان و آگاهى و اعتقاد صادقانه مردم نسبت به اهداف حضرت امام قدس‏سره مى‏باشد. چنانچه هر يك از اين مشخصات را از انقلاب ايران منفك كنيم، ماهيت آن را دچار دگرگونى كرده‏ايم و نتيجه چنين امرى نابودى انقلاب خواهد بود.


[1] ـ هم در انقلاب فرانسه و هم در انقلاب روسيه مردم در ابتدا خواستار بركنارى خاندان سلطنتى نبودند و تا مدت‏ها نيز حضور آنها را در صحنه سياسى كشور پذيرفتند حتى در قضيه يكشنبه سياه همانگونه كه گفته شد براى تزار دعا مى‏كردند و بركنارى آنها زمانى بود كه رهبران موقعيت خود را مستحكم كرده و از نارضايتى مردم براى خلع سلطنت استفاده كردند. در حالى كه در ايران از همان آغاز شعار نابودى حكومت سلطنتى را سردادند.

بزن اون اينتر لامصبو
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی